هوش مصنوعی: این شعر از دردها و غم‌های زندگی سخن می‌گوید و به دنبال تسلی در شراب و همراهی دوستان است. شاعر از هجران و دوری رنج می‌برد و آرزوی وصل و شادی دارد. همچنین، اشاره‌ای به گذرا بودن زندگی و اهمیت لحظات دارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عرفانی و احساسی عمیق است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب دارد که مناسب گروه‌های سنی پایین نیست.

شمارهٔ ۱۹۹ - تتبع میرشاهی

هر دم رسد به دل چو ز عالم غمی دگر
غم نیست چون ز من بودت عالمی دگر

دارد گدای میکده از باده قدح
آئینه سکندر و جام جمی دگر

گویم به نزد پیر مغان جور مغبچه
چون نیستم به دیر جز او محرمی دگر

نابود شد دلم ز غم هجر کاش حق
بخشد نشاط وصل و دل خرمی دگر

این دم غنیمت است برانکس که نبودش
غیر از حریف مشفق و می همدمی دگر

فانی ز سیل اشک تو غمخانه سپهر
خم یافت آنچنان که فتد از نمی دگر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.