هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر عشق و اشتیاق بی‌پایان شاعر به معشوق است. با وجود ناامیدی از وصال، دل شاعر هرگز از فکر معشوق خالی نبوده و هیچ‌کس مانند او نبوده است. شاعر از درد هجران و بی‌حالی خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به حال او رسیدگی کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد هجران و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۰۲ - مخترع

اگر چه نیست امید وصال او هرگز
ولی نبوده دلم بی خیال او هرگز

مگو به مثل ویی دل ده و ازو وا ره
نبود و نیست ز خوبان مثال او هرگز

چنانکه لازم بحرست نقطه گاه رقم
نشد ز دیده برون نقش خال او هرگز

اگر چه قد تو بیرون ز اعتدالم گشت
کم و زیاده نشد اعتدال او هرگز

ملالت دل من بین و باده ده که جز این
نبوده واقع رنج و ملال او هرگز

ز درد هجر تو فانی فتاده بی حالست
چه شد که پرسه نکردی ز حال او هرگز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۱ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۳ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.