هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به میخانه رفته تا از ریا و زهد دروغین دوری کند. او از گناه و ریا فرار کرده و به دنبال پناهگاهی صادقانه است. در این مسیر، از قضاوت دیگران میهراسد و امیدوار است که پیر میخانه به او کمک کند. او خود را در دریای ریا غرق شده میبیند و از غم و غصههای دنیا رها شده است. در نهایت، شاعر به سیاهی روزگار و زندگی اشاره میکند و از بار سنگین گناهانش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم گناه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۳۳ - تتبع خواجه
ما به میخانه پی دفع گناه آمده ایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمده ایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوئیم پی حشمت و جاه آمده ایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
طعن بیراهی ما چونکه براه آمده ایم
پیر میخانه مگر دست بگیرد بکرم
ور نه در بحر ریا غرق گناه آمده ایم
خس و خاشاک غم و غصه چه سنجد چون ما
مست و بیخود شده با آتش و آه آمده ایم
روزگار سیه آورد به چشم سیهت
ما سیه خانه بآن خانه سیاه آمده ایم
منت خاک درت مانده بچشم فانی
بار برداشته با پشت دوتاه آمده ایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمده ایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوئیم پی حشمت و جاه آمده ایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
طعن بیراهی ما چونکه براه آمده ایم
پیر میخانه مگر دست بگیرد بکرم
ور نه در بحر ریا غرق گناه آمده ایم
خس و خاشاک غم و غصه چه سنجد چون ما
مست و بیخود شده با آتش و آه آمده ایم
روزگار سیه آورد به چشم سیهت
ما سیه خانه بآن خانه سیاه آمده ایم
منت خاک درت مانده بچشم فانی
بار برداشته با پشت دوتاه آمده ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.