۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۷ - مخترع

در دیر زار مغبچه شوخ مهوشم
کز هجر او چو خال عذارش بر آتشم

شام فراق از طرف کوی او وزید
باد صبا و کرد چو زلفت مشوشم

نقد دلی که بود چو ترکان ظلم خوی
از کف کشید و بردمان شوخ دلکشم

مجروحم از سپهر و غشی های او بدار
ساقی برغم او قدح صاف بیغشم

طعنم ز زاهدی مزن ای پیر می فروش
هر چند پر کنی قدح باده در کشم

گردون اگر بود خوش و ناخوش چه غم چو من
ز اقبال فقر هر چه به پیش آیدم خوشم

فانی اگر ز آدمیان گشته ام ملول
عیبم مکن که واله شوخ پریوشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶ - تتبع شیخ کمال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.