هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و فراق سخن می‌گوید و حالات روحی و جسمی خود را در این شرایط توصیف می‌کند. او از تب ناشی از دوری، درد و ضعف جسمانی، و رنج‌های روحی می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی در خواب نیز آرامش نداشته است. با این حال، در میان این رنج‌ها، به دنبال تسکین در همراهی با دیگران است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۳۹ - مخترع

گر چه دوش از داغ هجران آتشین تب داشتم
سوز این آتش فزونتر بود کامشب داشتم

درد و ضعفم هر دو مهلک بود گر میآمدی
پرسه را اسباب جان دادن مرتب داشتم

از تو و خود در زمان هجر و ایام فراق
روح را بی قالب و بی روح قالب داشتم

گر تقرب جستم اندر شرب با مستان دیر
عیب نبود چون به ایشان قرب مشرب داشتم

در خیال خار مژگانش نبودم خواب دوش
ز آنکه اندر پیرهن صد نیش عقرب داشتم

در تب غم فانیا سوز درونم کم نشد
زانکه از تبخاله بود آبی که بر لب داشتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.