۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۵ - تتبع خواجه

بر در دیر مغان هر روز خدمت میکنم
صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت میکنم

پیر دیرم گر بهر عمری دهد یک جام می
سالها از مستی آن باده عشرت میکنم

تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین
هر پریوش را به مهر خویش تهمت میکنم

خو گرم با جور منما لطف بیحد زانکه من
می فتم در رنج اگر این طور عادت میکنم

گر چه در دیرم گدا لیکن به یک پیمانه می
با صد افریدون و جم اظهار حشمت میکنم

وه چه عشق مفرط است این زانکه در هر چند روز
در دگر نوع جنون در شهر شهرت میکنم

گر مسلمانان بسوزندم جزا نبود هنوز
من که بهری کافری تغییر ملت میکنم

اینکه گه مغرور زهدم گاه پیر میکده
از تلون های حال خویش حیرت میکنم

خلوت زاهد پی مقصود باشد فانیا
لیک چون من یافتم مقصود خلوت میکنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.