هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی و خدمت در دیر مغان سخن می‌گوید. او خود را مجنون عشق دانسته و از تغییر حالات روحی خود حیران است. همچنین، از تفاخر به خدمت در دیر و مستی ناشی از آن یاد می‌کند و به مقایسه خود با شخصیت‌های افسانه‌ای مانند افریدون و جم می‌پردازد. در نهایت، از تغییر ملت و حیرت از حالات خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی و تغییر ملت ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۴۵ - تتبع خواجه

بر در دیر مغان هر روز خدمت میکنم
صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت میکنم

پیر دیرم گر بهر عمری دهد یک جام می
سالها از مستی آن باده عشرت میکنم

تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین
هر پریوش را به مهر خویش تهمت میکنم

خو گرم با جور منما لطف بیحد زانکه من
می فتم در رنج اگر این طور عادت میکنم

گر چه در دیرم گدا لیکن به یک پیمانه می
با صد افریدون و جم اظهار حشمت میکنم

وه چه عشق مفرط است این زانکه در هر چند روز
در دگر نوع جنون در شهر شهرت میکنم

گر مسلمانان بسوزندم جزا نبود هنوز
من که بهری کافری تغییر ملت میکنم

اینکه گه مغرور زهدم گاه پیر میکده
از تلون های حال خویش حیرت میکنم

خلوت زاهد پی مقصود باشد فانیا
لیک چون من یافتم مقصود خلوت میکنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.