هوش مصنوعی: این شعر از حافظ بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از عشق به معشوق متحمل می‌شود. او از غم و اندوه خود می‌گوید و زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند که هر تار موی او هزاران دل را اسیر خود کرده است. شاعر از آه سوزان خود و اثرات آن بر وجودش سخن می‌گوید و در نهایت به پیروی از جامی و زیبایی معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و اندوه نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۲۵۴ - تتبع خواجه حسن

گر چه بلای خمار کرد فزون حزن من
مغبچه و می ولیک اذهب عن الحزن

هر شکن زلف او جای هزاران دلست
طرفه که آن بند زلف هست شکن بر شکن

شبنم خوی بر گلش بر شفق آمد نجوم
نی شفق و نی نجوم خون دل و اشک من

بر تن او پیرهن هست گران از حریر
نیست عجب گر ز رشک پاره کنم پیرهن

ز آتش آه دلم هست زبانه زبان
لب شده پر آبله بین اثرش در دهن

سینه من کوه غم میکنم از ناخنش
بار دلم بی ستون من به تهش کوهکن

خسرو و حافظ ترا فانی اگر هادی اند
پیروی جامی ات هست به وجه حسن
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳ - تتبع مخدوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵ - در طور مخدوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.