۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۶ - مخترع

هست الف گفتیم آن بالا برید از ما سخن
پیش آن بدخوی نتوان گفت الف بالا سخن

یک سخن گوید ز وصلم با هزاران انتظار
گر چه ناید زو در آئین وصال الا سخن

مرده بودم یک سخن گفتی و جانم تازه شد
کی مسیحا این چنین گفتست روح افزا سخن

خوش نمی آید سخن از کس به گوشم در خمار
ساقیا دیگر مگو در گردش صهبا سخن

در سخن معنی و در معنی سخن گفتن خموش
پیش رندان تا به کی اظهار معنی در سخن

فانیا تنها به خلوت یک سخن دارم که یار
زانکه چون خلوت شود نبود مرا تنها سخن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵ - در طور مخدوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.