هوش مصنوعی:
این متن شعری است که بر اهمیت و تأثیر سخن در زندگی تأکید دارد. شاعر بیان میکند که سخن میتواند جان بخش باشد، مانند کلام مسیحا، ولی در عین حال از سخنان بیمعنی و بیفایده گریزان است. او به عمق معنی در سخن اشاره میکند و از رندان میخواهد که از اظهار معنی در سخن دست بردارند. در نهایت، شاعر به خلوت و یک سخن خاص با یار اشاره میکند که در تنهایی معنای عمیقتری پیدا میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۵۶ - مخترع
هست الف گفتیم آن بالا برید از ما سخن
پیش آن بدخوی نتوان گفت الف بالا سخن
یک سخن گوید ز وصلم با هزاران انتظار
گر چه ناید زو در آئین وصال الا سخن
مرده بودم یک سخن گفتی و جانم تازه شد
کی مسیحا این چنین گفتست روح افزا سخن
خوش نمی آید سخن از کس به گوشم در خمار
ساقیا دیگر مگو در گردش صهبا سخن
در سخن معنی و در معنی سخن گفتن خموش
پیش رندان تا به کی اظهار معنی در سخن
فانیا تنها به خلوت یک سخن دارم که یار
زانکه چون خلوت شود نبود مرا تنها سخن
پیش آن بدخوی نتوان گفت الف بالا سخن
یک سخن گوید ز وصلم با هزاران انتظار
گر چه ناید زو در آئین وصال الا سخن
مرده بودم یک سخن گفتی و جانم تازه شد
کی مسیحا این چنین گفتست روح افزا سخن
خوش نمی آید سخن از کس به گوشم در خمار
ساقیا دیگر مگو در گردش صهبا سخن
در سخن معنی و در معنی سخن گفتن خموش
پیش رندان تا به کی اظهار معنی در سخن
فانیا تنها به خلوت یک سخن دارم که یار
زانکه چون خلوت شود نبود مرا تنها سخن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵ - در طور مخدوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.