۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۸ - اختراع

تو گشتی کج کلاه جمله شاهان
غلط گفتم که شاه کج کلاهان

چه حسنست اینکه خون هر که ریزی
نهد سر پیش رویت عذرخواهان

چو عشقت دعوی خونم نموده
دو چشم خونفشانم شد گواهان

زنخدانت چو یابم بر کنم دل
ز سیب روضه نی سیب سپاهان

ز هجرت خون رود از مردم چشم
به عشقم سرخ رو زین رو سیاهان

ز محرومی گناه خود نداند
چو ریزی خون خیل بی گناهان

به فانی بین که اندازند گاهی
نظر سوی گدایان پادشاهان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹ - تتبع مخدوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.