۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۵ - تتبع خواجه

گر حکم قتلم فرمود دلخواه
جان مژده دادم الحمدلله

ای شیخ جاهل در دیر و اهل
ما را که نبود سوی حرم راه

ساقی مستم می ده به دستم
کز توبه ام شد بودن به اکراه

آورده بلبل افسانه گل
مائیم و صد آه از هجر آن ماه

ما را براندند و آخر بخواندند
زهاد عاقل رندان آگاه

ای شیخ سرکش پاکی زهر غش
بادا پناهت پاکان درگاه

نبود به فانی زهد نهانی
رندست و عاشق والله بالله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴ - اختراع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶ - تتبع سلطان حسینی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.