هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات یک عاشق مست و رند است که از هجران معشوق رنج می‌برد و با تمسخر زاهدان و شیوخ، به می‌نوشی و عشق‌ورزی روی آورده است. شاعر از جدایی از معشوق شکایت دارد و با اشاره به بلبل و گل، عمق درد هجران را نشان می‌دهد. در نهایت، او خود را رند و عاشقی می‌داند که به راستی و پاکی معتقد است.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای نوجوانان قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و رندی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۲۷۵ - تتبع خواجه

گر حکم قتلم فرمود دلخواه
جان مژده دادم الحمدلله

ای شیخ جاهل در دیر و اهل
ما را که نبود سوی حرم راه

ساقی مستم می ده به دستم
کز توبه ام شد بودن به اکراه

آورده بلبل افسانه گل
مائیم و صد آه از هجر آن ماه

ما را براندند و آخر بخواندند
زهاد عاقل رندان آگاه

ای شیخ سرکش پاکی زهر غش
بادا پناهت پاکان درگاه

نبود به فانی زهد نهانی
رندست و عاشق والله بالله
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴ - اختراع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶ - تتبع سلطان حسینی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.