۳۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶

دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت
بی عدد از دیدگانم اشگ فرو ریخت

دست یکی کرد با صبوری و خوابم
آن ز دل از دو دیده یکسر بگریخت

باد جدا کرد زلفکان تو از هم
مشک سیه با گل سپید برآمیخت

مشک همی بیخت زلف تو همه شب دوش
اشگ همی بیختم چو مشک همی بیخت

بس بود این باد سرد باده نخواهم
کش دل مسکین به دام ذره در آویخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.