هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از ناتوانی، بی‌زبانی و جفای دیگران است. شاعر از سختی‌های زندگی، بی‌مهری اطرافیان و ناتوانی در بیان احساسات خود می‌نالد. او همچنین به صبر و تحمل خود در برابر این مصائب اشاره می‌کند و از خداوند طلب کمک می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناتوانی، جفا و مرگ ممکن است برای کودکان سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۴

بامید چه جان از تن برآید ناتوانی را
که گاه مرگ بر بالین نه بیند مهربانی را

بکس گر روی حرفی هست یار نکته دانی را
بود آسان بیان کردن بحرفی داستانی را

زبان بی‌زبانی‌ها اگر نه ترجمان باشد
که خواهد کرد یارب عرض حال بی‌زبانی را

ننالم هرگز از جورش برای امتحان آری
چو او سنگین دلی میخواست چون من سخت جانی را

چه دشوار است کندن زان چمن دل بلبلی کورا
به صدخون جگر بر گلبنی بست آشیانی را

دگر طاقت ندارم باشد آخر جور را حدی
سرت گردم کسی آزرده چند آزرده جانی را

بود وقت اینکه مشتاق از جفایت جان دهد تا کی
توانائی بود تا چند آخر ناتوانی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.