هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عشق، بی‌وفایی دوستان، و حسرت‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از تشنگی روح، بی‌پاسخ ماندن عشق، و سردی روابط انسانی شکایت دارد و با تصاویر شاعرانه مانند کشتی در گرداب و تشنگی در بیابان، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۴

با غیر چو می کشی می ناب
خون شد جگرم زرشک دریاب

هیهات رهش فتد به منزل
شد قافله و پیاده در خواب

در بادیه تشنه لب چه سازد
گر جان ندهد ز حسرت آب

رفتیم و کسی ز ما نپرسید
این بود وفای عهد احباب

از کوی مغان کجا رود دل
یک کشتی و صد هزار گرداب

مقصود ز سجده ی بتان اوست
چشمی بگشا ببین و دریاب

گرنه خم ابروی تو دیده است
بر قبله چراست پشت محراب

از شوق محیط می خروشد
نالان نبود ز کوه سیلاب

خیزد چه ز باد شرطه مشتاق
افتاد چه کشتیم به گرداب
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.