هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل به عنوان همنشین و همزمان دشمن خود یاد می‌کند و از روزهای تیره و حال پریشان خود می‌نالد. عشق برای او همچون زندانی است که حتی باغ نیز به نظرش زندان می‌آید. او از خاری در گلزار زندگی خود می‌گوید که همچون گل، لباسش را از گریبان تا دامان چاک زده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و روان‌شناختی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذاب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۶

آن که با من همنشین در عشق جانان من است
کیست غیر از دل که آن هم دشمن جان من است

نیست با کم از سیه بختی که داغ عشق او
روز و شب مهر منیر و ماه تابان من است

گشته روزم تیره زان زلف و گواه دعویم
خاطر آشفته و حال پریشان من است

بندی عشقم چه می خوانی ز زندانم به باغ
کنج زندان باغ و طرف باغ زندان من است

تا درین گلزار خاری هست از جورش چو گل
چاک مشتاق از گریبان تا به دامان من است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.