هوش مصنوعی:
این شعر از جدایی و فراق یار و تنها ماندن سخن میگوید. با استفاده از استعارههایی مانند مرغ در قفس، باغبان و خزان، احساس غم و حسرت را بیان میکند. شاعر از رفتن همرهان و تنها ماندن افسوس میخورد و به اسارت و دوری از معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و مضامین جدایی و حسرت برای سنین پایین مناسب نیست.
شمارهٔ ۶۵
از جسم بکوی یار جان رفت
مرغی ز قفس به آشیان رفت
از رفتن همرهان صد افسوس
تنها ماندیم و کاروان رفت
مرغی نگشوده پر بشاخی
صد باغ بغارت خزان رفت
صد بار بتیر حسرتم کشت
تا یار به خانه کمان رفت
تا بر سر زد گلی ز شاخی
صد خار بپای باغبان رفت
کاین مرغ اسیر در قفس ماند
چندانکه ز یادش آشیان رفت
مشتاق ز قید او نخواهد
هرگز بسراغ آشیان رفت
مرغی ز قفس به آشیان رفت
از رفتن همرهان صد افسوس
تنها ماندیم و کاروان رفت
مرغی نگشوده پر بشاخی
صد باغ بغارت خزان رفت
صد بار بتیر حسرتم کشت
تا یار به خانه کمان رفت
تا بر سر زد گلی ز شاخی
صد خار بپای باغبان رفت
کاین مرغ اسیر در قفس ماند
چندانکه ز یادش آشیان رفت
مشتاق ز قید او نخواهد
هرگز بسراغ آشیان رفت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.