هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج و حسرت سخن می‌گوید. شاعر از بوسه‌های فریبنده، غم‌های جانکاه و اسارت در دام عشق می‌نالد. تصاویری مانند ریختن خون، آتش سوزان، قفس و صیاد، نشان‌دهنده درد و اندوه عمیق اوست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند ریختن خون و آتش سوزان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، فضای غمگین و حسرتبار شعر برای سنین پایین توصیه نمی‌شود.

شمارهٔ ۷۲

خونم ز لب بوسه فریب تو هوس ریخت
آخر ز غمت خون مرا بین که چه کس ریخت

با حسرت گلشن چه کند مرغ گرفتار
صیاد چه شد گل به در و بام قفس ریخت

از عشق تو داد آنکه مرا شب همه شب‌پند
در آتش سوزان همه خار و همه خس ریخت

آن بیدل مستم که ز تمهید تو آخر
شب خون مرا بر سر کوی تو عسس ریخت

از گرد یتیمی چو گهر زنده بگورم
گردون ز غمت بر سر من خاک ز بس ریخت

زین باغ مجو خاطر آزاده که صیاد
از غنچه بهر شاخ گلی رنگ قفس ریخت

مشتاق ز پا ماند به راه طلب آخر
پر زد ز بس از شوق شکر بال مگس ریخت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.