هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از دوری عزیزان، حسرت و آتش هجران است. شاعر از سوختن در آتش دوری، حسرت باران بهاری، و رشک و بیقراری سخن می‌گوید. او خود را مانند شمعی می‌داند که بر مزار سوخته و در آتش آوارگی می‌سوزد. شعر پر از تصاویر شعله، آتش، و سوختن است که نشان‌دهنده عمق غم و اندوه شاعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۶

منم که داغ عزیزان هر دیارم سوخت
فلک زآتش دوری هزار بارم سوخت

ز دوریت منم آن ره‌طلب به کوی فنا
که داغ حسرت شمع سر مزارم سوخت

چو من در آتش آوارگی نسوزد کس
بسنگ حسرت آسایش شرارم سوخت

مرا چه شکوه ز برق آن گیاه تشنه لبم
که داغ حسرت باران نوبهارم سوخت

ز گرمی تو باغیار چون سپند ببین
که سوخت آتش رشک و چه بیقرارم سوخت

تو را نشست بدامن سزد که از تف رشک
بیاد کوی تو آمیزش غبارم سوخت

ز خاک شعله زد آهم پس از وفات این است
سپهر سفله چراغی که بر مزارم سوخت

درین ریاض من آن بی‌نصیب گلچینم
که دور دیدن گلها بشاخسارم سوخت

منم به خاک طپان ماهبی که دور از آب
فلک در آتش هجران جویبارم سوخت

بیا بر آتشم از بوسه بزن آبی
که داغ حسرت آن لعل آبدارم سوخت

مرا چه شکوه ز آتش چو خاروخس مشتاق
که برق جلوه آن آتشین عذارم سوخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.