هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از مولانا بیانگر دوری از معشوق و جستجوی او در مکان‌های مختلف است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گنج و ویرانه، شیشه و پیمانه، کعبه و بتخانه، و شمع و پروانه، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق نشان می‌دهد. او از درد فراق و اشتیاق به وصال می‌گوید و در نهایت به بی‌قراری و دیوانگی عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارند.

شمارهٔ ۸۷

بگذر از دیر و حرم جانانه جای دیگر است
خانه دل جای او وین خانه جای دیگر است

شد دلم از دوری دلبر خراب اما چه سود
گنج جای دیگر و ویرانه جای دیگر است

چون می از مینای چرخ آید بجام عشرتم
شیشه جای دیگر و پیمانه جای دیگر است

گرنه ما را در طلب سرگشتگی باید چرا
کعبه جای دیگر و بتخانه جای دیگر است

یار بزم افروز غیر و در طلب سرگشته من
شمع جای دیگر و پروانه جای دیگر است

مانده در چشمم سرشگ رفته دل در کوی او
طفل جای دیگر و دیوانه جای دیگر است

غم درون سینه و واز تنگی جا دل برون
میهمان در خانه صاحبخانه جای دیگر است

بیخود عشقم مگو مشتاق با من حرف وصل
رو که جای گفتن افسانه جای دیگر است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.