۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸

کجا ز قهر تو غیر از توام پناهی هست
همان به تست مرا گر گریزگاهی هست

تو ابر رحمت و فیض تو عام آه که نیست
بغیر من ز تو گر تشنه لب گیاهی هست

نظر به جانب من نیست هرگزت ورنه
گهی نباشد اگر سوی غیرگاهی هست

گذشت عمر و چو شمع سحر ز داغ غمت
همان بدیده‌ام اشگی و دردل آهی هست

عنان سبک مکن ایشهسوار عرصه حسن
که در ره تو بهر گام دادخواهی هست

سزد بزاری زارم اگر کشی در عشق
مگر ز جرم محبت بتر گناهی هست

ز روز و شب نیم آگه که عشقم افکنده
بعالمی که نه مهری در آن نه ماهی هست

بکعبه هم نرود ز آستانه‌ات مشتاق
کجا بجز درت او را امیدگاهی هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.