هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق یا خداوند است. شاعر از بی‌پناهی خود بدون معشوق، نیاز مطلق به او، و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال عشق و از خود گذشتگی خود را ابراز می‌دارد. او تأکید می‌کند که هیچ پناهگاهی جز معشوق ندارد و حتی کعبه نیز در برابر عشق به معشوق رنگ می‌بازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و مضامین این شعر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸۸

کجا ز قهر تو غیر از توام پناهی هست
همان به تست مرا گر گریزگاهی هست

تو ابر رحمت و فیض تو عام آه که نیست
بغیر من ز تو گر تشنه لب گیاهی هست

نظر به جانب من نیست هرگزت ورنه
گهی نباشد اگر سوی غیرگاهی هست

گذشت عمر و چو شمع سحر ز داغ غمت
همان بدیده‌ام اشگی و دردل آهی هست

عنان سبک مکن ایشهسوار عرصه حسن
که در ره تو بهر گام دادخواهی هست

سزد بزاری زارم اگر کشی در عشق
مگر ز جرم محبت بتر گناهی هست

ز روز و شب نیم آگه که عشقم افکنده
بعالمی که نه مهری در آن نه ماهی هست

بکعبه هم نرود ز آستانه‌ات مشتاق
کجا بجز درت او را امیدگاهی هست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.