هوش مصنوعی: این شعر از رنج‌ها و سختی‌هایی که بلبل در باغ متحمل شده است سخن می‌گوید. بلبل از ظلم باغبان، خارها، و خزان شکایت دارد و احساس می‌کند در دام مشکلات گرفتار شده است. همچنین، از حسرت تیرهای عشق و محدودیت‌های قفس زندگی می‌گوید. در نهایت، از گذر زمان و رنج‌های دوران جوانی در پیری یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همراه با استفاده از نمادهای پیچیده مانند بلبل، باغبان، و قفس، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. نوجوانان در این سن بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۹۲

بر بلبل آنچه از ستم باغبان گذشت
کی از جفای خار و ز جور خزان گذشت

گامی نرفته خار جفا دامنم گرفت
پنداشتم کز آن سر کو می‌توان گذشت

پایم نه بسته کس ولی از بیم پاسبان
نتوانم از حوالی آن آستان گذشت

داغم که ماند حسرت پیکان او بدل
تیرش ازین چه غم که مر از استخوان گذشت

صیاد بستن پروبالش چه لازمست
مرغی که در هوای قفس ز آشیان گذشت

بگذشت از زمانه بمشتاق ناتوان
در پیری آنچه از ستم آن جوان گذشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.