هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و ارادت شاعر به معشوق (دوست) سخن می‌گوید. شاعر از پیک عاشقان می‌خواهد که به بام دوست برود و از احوال او خبر بیاورد. او از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و گامش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تمام وجودش در خدمت معشوق است و هیچ چیز را جز رضای او نمی‌خواهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷

ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
بر گرد بنده‌وار به گرد مقام دوست

گرد سرای دوست طوافی کن و ببین
آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست

خواهی که نرخ مشک شکسته شود به چین
بر زن به زلف پر شکن مشکفام دوست

برخاست اختیار و تصرف ز فعل ما
چون کم ز دیم خویشتن از بهر کام دوست

خواهی که بار عنبر بندی تو از سرخس
زآنجا میار هیچ خبر جز پیام دوست

خواهی که کاروان سلامت بود ترا
همراه خویش کن به سوی ما سلام دوست

بر دانه‌های گوهر او عاشقی مباز
تا همچو من نژند نمانی به دام دوست

با خود بیار خاک سر کوی او به من
تا بر سرش نهم به عزیزی چو نام دوست

بینا مباد چشم من ار سوی چشم من
بهتر ز توتیا نبود گرد گام دوست

گر دوست را به غربت من خوش بود همی
ای من رهی غربت و ای من غلام دوست

از مال و جان و دین مرا ار کام جوید او
بی کام بادم ار کنم آن جز به کام دوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.