هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از شادی و غم ناشی از عشق سخن می‌گوید و تضادهای عاطفی مانند خنده و گریه، امید و ناامیدی، و درد و شادی را توصیف می‌کند. او از دوری و نزدیکی معشوق و تأثیرات آن بر روحیه‌اش می‌نالد و در نهایت، تنها خود را درک‌کنندهٔ این احساسات پیچیده می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهٔ احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۲

نشاط‌انگیز آفاقست اگر صاحبدمی خندد
که گر صاحبدمی چون صبح خندد عالمی خندد

ندارد گر دلم بیم و امید هجر و وصل او
چرا چون شمع در بزمش دمی گرید دمی خندد

ز عشقت ناخوش و خوش بانشاط و کالفتم چندان
که از هر شادئی گرید دلم وز هر غمی خندد

نگرید از غمم گر شادمان چون شیشه و ساغر
چرا تا من نمیگریم بمحفل او نمی‌خندد

ندارد تاب درد دوریت ور نه ز بی‌دردی
دلم آن ماتمی باشد که در هر ماتمی خندد

درین گلشن گل از ابر بهاری خندد و آن گل
بهر جا بیند از عشاق چشم تر نمی‌خندد

ز هجر و وصل بسیار و کم او کیست غیر از من
که از غم روزگاری گرید از شادی دمی خندد

بجز مشتاق از نیرنگ بازیهای عشق او
ندیدم کس بسوزی گرید و از ماتمی خندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.