هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناتوانی در رهایی از دام عشق سخن می‌گوید. شاعر خود را مانند مرغی اسیر توصیف می‌کند که بالی برای پرواز ندارد. او زیبایی معشوق را می‌ستاید اما از بی‌اعتنایی و سردی او شکایت دارد. عاشق دردمند، ناله‌هایش را بی‌پاسخ می‌بیند و خود را در چرخه‌ای از عشق نافرجام و رنج عاطفی گرفتار می‌یابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، تم غالب شعر حول محور عشق نافرجام و رنج عاطفی است که نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۲۳

رستنش از دامت احتمال ندارد
مرغ اسیریست دل که بال ندارد

آن قدر و رفتار بین که سرو خرامان
جلوه جان‌بخش این نهال ندارد

روی تو ماهست لیک در خم ابرو
ماه برخ عنبرین هلال ندارد

خسته دلم صید کودکیست که هرگز
رحم بمرغ شکسته بال ندارد

نالم و دانم که ره بگوش تو ای گل
ناله مرغ ضعیف نال ندارد

زینت حسن است تیره بختی عاشق
روی توحاجت به خط و خال ندارد

ساخته مشتاق با گدائی کویت
داعیه حشمت و جلال ندارد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.