هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از غم و اندوه، عشق نافرجام، و احساس بیگانگی سخن میگوید. شاعر از دلتنگی، عشق بیپاسخ، و آرزوهای بربادرفته مینالد و از مفاهیمی مانند ویرانه، دیوانگی، و مرگ به عنوان نمادهای رنج عاطفی استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ و دیوانگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۲۶
از آن غم را دل ما خانه باشد
که آن جغد است و این ویرانه باشد
بمن شد آشنا ناآشنائی
که از هر آشنا بیگانه باشد
نیم مرغی که در دام تو او را
خیال دام و فکر دانه باشد
کجا جویم می وصلت که این می
نه در مینا نه در پیمانه باشد
پس از مرگم ز حسرت سوزد آنشمع
که خاکش تربت پروانه باشد
شبی باشد مرا از روز خوشتر
که زلفت در کفم چون شانه باشد
از آن شد بسته زلف تو مشتاق
که آن زنجیر و این دیوانه باشد
که آن جغد است و این ویرانه باشد
بمن شد آشنا ناآشنائی
که از هر آشنا بیگانه باشد
نیم مرغی که در دام تو او را
خیال دام و فکر دانه باشد
کجا جویم می وصلت که این می
نه در مینا نه در پیمانه باشد
پس از مرگم ز حسرت سوزد آنشمع
که خاکش تربت پروانه باشد
شبی باشد مرا از روز خوشتر
که زلفت در کفم چون شانه باشد
از آن شد بسته زلف تو مشتاق
که آن زنجیر و این دیوانه باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.