هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق، رنجهای ناشی از هجران، و مرگ در راه معشوق میپردازد. شاعر بیان میکند که عاشقان واقعی حتی با مرگ نیز جاودانه میمانند، در حالی که دیگران هرچند زندهاند، در حقیقت مردهاند. همچنین، تأکید میشود که رنج دوری از معشوق سختتر از مرگ است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارههای غیرمستقیم به رنج و مرگ، ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات غنی فارسی دارد.
شمارهٔ ۱۲۸
کسیکه دور شدت چون ز آستان میرد
به آنکه بر درت از جور پاسبان میرد
شهید میرد اسیر قفس چه رشک برد
بطایری که چو میرد در آشیان میرد
کسیکه زنده عشقست جاودان باقیست
وگرنه دارد اگر صدهزار جان میرد
زبس بمرغ چمن هجر گل بود دشوار
بهار ناشده آن به که در خزان میرد
اجل نمیکشدش خسته تو بیماریست
که جان دهد چو بدست تو جانستان میرد
مبر ز عاشق و منشین به ابوالهوس نه رواست
ز هجر و وصل تو این زنده ماند آن میرد
نهان بکنج غمت بیتو داد جان مشتاق
چو آن غریب که در گوشه نهان میرد
به آنکه بر درت از جور پاسبان میرد
شهید میرد اسیر قفس چه رشک برد
بطایری که چو میرد در آشیان میرد
کسیکه زنده عشقست جاودان باقیست
وگرنه دارد اگر صدهزار جان میرد
زبس بمرغ چمن هجر گل بود دشوار
بهار ناشده آن به که در خزان میرد
اجل نمیکشدش خسته تو بیماریست
که جان دهد چو بدست تو جانستان میرد
مبر ز عاشق و منشین به ابوالهوس نه رواست
ز هجر و وصل تو این زنده ماند آن میرد
نهان بکنج غمت بیتو داد جان مشتاق
چو آن غریب که در گوشه نهان میرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.