هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق عاشقانه و رنجهای عشق میپردازد. شاعر از دلهایی سخن میگوید که مانند شمع در آتش عشق میسوزند، اما گاهی بیپاسخ میمانند. او از بیم جفا، نبود پرستار در تب هجران، و تبدیل مهر و وفا به کین سخن میگوید. همچنین، اشارهای به پروانهای دارد که بدون دیدار یار، خود را در آتش میسوزاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و تبدیل مهر به کین نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل میگیرد.
شمارهٔ ۱۳۸
دل چرا چون شمع جز آه سربارش نباشد
گر به آتش پارهای چون خود سروکارش نباشد
کی گلی از گلبن مقصود هرگز چیده دستش
هر که از شاخ گلی درپای دل خارش نباشد
بیدلانرا نبود از بیم جفایت نیست بیجا
کس چه اندیشد ز سنگ ار شیشه دربارش نباشد
در تب هجرت به کنج گلخنم افتاده بیکس
همچو بیمار غریبی کو پرستارش نباشد
نیست بیجا گر بدل کردم بکین مهر و وفا را
سنگ از آن گوهر بود به کو خریدارش نباشد
صیدگاه کوی او را گشتهام صدره سراسر
آشیان گم کردهای چون من گرفتارش نباشد
کی زند پروانه گرم سوختن خود را بر آتش
روی دل مشتاق گر از جانب یارش نباشد
گر به آتش پارهای چون خود سروکارش نباشد
کی گلی از گلبن مقصود هرگز چیده دستش
هر که از شاخ گلی درپای دل خارش نباشد
بیدلانرا نبود از بیم جفایت نیست بیجا
کس چه اندیشد ز سنگ ار شیشه دربارش نباشد
در تب هجرت به کنج گلخنم افتاده بیکس
همچو بیمار غریبی کو پرستارش نباشد
نیست بیجا گر بدل کردم بکین مهر و وفا را
سنگ از آن گوهر بود به کو خریدارش نباشد
صیدگاه کوی او را گشتهام صدره سراسر
آشیان گم کردهای چون من گرفتارش نباشد
کی زند پروانه گرم سوختن خود را بر آتش
روی دل مشتاق گر از جانب یارش نباشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.