هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و خلوت با معشوق سخن می‌گوید و از احساسات عمیق خود مانند شوق، عجز، نیاز و امتیاز عاشقان بر دیگران یاد می‌کند. او از شب‌های پر از ناز و نیاز و صبح‌های سرشار از عشق می‌گوید و تأکید می‌کند که معشوقش چراغ خلوت او بوده است. در پایان، شاعر به از دست دادن یار و چاره‌ساز خود اشاره می‌کند و از مشتاقی و بیچارگی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۴۴

خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود
وز هر که بود غیر منش احتراز بود

سرگرم ناز او همه شب با من وز شوق
تا صبح کار من همه عجز و نیاز بود

زین‌سان ز عشق خار نبودم که در برش
عشاق را بر اهل هوس امتیاز بود

از مهر بود خصم کش و بوالهوس گداز
وز لطف دوست‌پرور و عاشق‌نواز بود

فارغ ز منت می و ساغر به بزم شوق
من از نیاز سرخوش و آن مست ناز بود

دایم چراغ خلوت من بود همچو شمع
وز رشگ غیر را همه سوز و گداز بود

مشتاق رو کنون و به بیچارگی بساز
رفت آنزمان که یار ترا چاره‌ساز بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.