۱۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۸

عاشق ز دل و جان چه خبر داشته باشد
سرگشته ز سامان چه خبر داشته باشد

شوخی که بشمشیر تغافل زده ما را
از حال شهیدان چه خبر داشته باشد

در وادی ظلمت چو خضر آنکه نزدگام
از چشمه حیوان چه خبر داشته باشد

باد سحر آشفته ز ره میرسد آیا
زآن زلف پریشان چه خبر داشته باشد

ماهی که بکف آینه از شرم نگیرد
زین دیده حیران چه خبر داشته باشد

یوسف که دلی ساده‌تر از آینه دارد
از حیله اخوان چه خبر داشته باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.