هوش مصنوعی:
شاعر از ساقی میخواهد که شراب بیاورد، زیرا یار عزیزش توبه شکسته و از زهد و ریا دست کشیده و به میکده رفته است. او از تکلیف و ریا رها شده و زنار مغانه بر میان بسته است. شاعر توصیه میکند که می بنوش و مست باش و در راه نیستی گام بردار و به آنچه هستی آتش بزن.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عرفانی و فلسفی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان تر قابل درک نباشد. همچنین اشاره به مصرف شراب و مفاهیم مرتبط با آن، مناسب برای سنین بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۵۳
ای ساقی می بیار پیوست
کان یار عزیز توبه بشکست
برخاست ز جای زهد و دعوی
در میکده با نگار بنشست
بنهاد ز سر ریا و طامات
از صومعه ناگهان برون جست
بگشاد ز پای بند تکلیف
زنار مغانه بر میان بست
می خورد و مرا بگفت می خور
تا بتوانی مباش جز مست
اندر ره نیستی همی رو
آتش در زن بهر چه زی هست
کان یار عزیز توبه بشکست
برخاست ز جای زهد و دعوی
در میکده با نگار بنشست
بنهاد ز سر ریا و طامات
از صومعه ناگهان برون جست
بگشاد ز پای بند تکلیف
زنار مغانه بر میان بست
می خورد و مرا بگفت می خور
تا بتوانی مباش جز مست
اندر ره نیستی همی رو
آتش در زن بهر چه زی هست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.