۳۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۳

ای ساقی می بیار پیوست
کان یار عزیز توبه بشکست

برخاست ز جای زهد و دعوی
در میکده با نگار بنشست

بنهاد ز سر ریا و طامات
از صومعه ناگهان برون جست

بگشاد ز پای بند تکلیف
زنار مغانه بر میان بست

می خورد و مرا بگفت می خور
تا بتوانی مباش جز مست

اندر ره نیستی همی رو
آتش در زن بهر چه زی هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.