۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۹

دلم جای غم جانانه کردند
مقام گنج در ویرانه کردند

ز چشم ساقیم دیوانه کردند
سیه مستم ازین پیمانه کردند

کجا شایسته دام است مرغی
که صیدش از فریب دانه کردند

خراب از ساغر عشقند کونین
چه می یارب درین پیمانه کردند

چو حسن و عشق را چیدند محفل
تو را شمع و مرا پروانه کردند

دو چشمش از نگاه آشنائی
دو عالم را ز خود بیگانه کردند

به بین مشتاق چون آخر هلاکم
ز شوق مقدم جانانه کردند

ز کویش مژده وصلم رساندند
مرا درخواب ازین افسانه کردند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.