هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت و ناتوانی در رسیدن به معشوق و کمال مطلوب سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند گل بهشت، مرغ تندپرواز، درخت برومند و خنجر، احساس ناکامی و بیقراری خود را بیان میکند. او از درد بیانناپذیر عشق و آرزوهای دستنیافتنی مینالد و در نهایت به تسلیم در برابر این احساسات اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده، و لحن حسرتبار و غمگین متن، درک کامل آن را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار میسازد. این شعر更适合 افرادی که تجربههای عاطفی و فکری بیشتری دارند.
شمارهٔ ۱۸۱
صفای حسن بدیدن نمیشود آخر
گل بهشت بچیدن نمیشود آخر
بسوی دام تو آن مرغ تند پروازم
که قوتم به پریدن نمیشود آخر
تو آن درخت برومند گلشن حسنی
که میوه تو بچیدن نمیشود آخر
اسیر طول امل عنکبوت مسکین است
که تار او به تنیدن نمیشود آخر
چه گویم و چه ز من بشنوی که درد دلم
بگفتن و بشنیدن نمیشود آخر
دهد حیات ابد زخم خنجرت گویا
که میطپیم و طپیدن نمیشود آخر
بساز بادل پرخون ز هر پیاله چو گل
که این قدح بکشیدن نمیشود آخر
نمی بدانهام ای چشم ترکه مایه ابر
به یک دو قطره چکیدن نمیشود آخر
مکن ز لعل لبش منع بوسهام مشتاق
که آب او بمکیدن نمیشود آخر
گل بهشت بچیدن نمیشود آخر
بسوی دام تو آن مرغ تند پروازم
که قوتم به پریدن نمیشود آخر
تو آن درخت برومند گلشن حسنی
که میوه تو بچیدن نمیشود آخر
اسیر طول امل عنکبوت مسکین است
که تار او به تنیدن نمیشود آخر
چه گویم و چه ز من بشنوی که درد دلم
بگفتن و بشنیدن نمیشود آخر
دهد حیات ابد زخم خنجرت گویا
که میطپیم و طپیدن نمیشود آخر
بساز بادل پرخون ز هر پیاله چو گل
که این قدح بکشیدن نمیشود آخر
نمی بدانهام ای چشم ترکه مایه ابر
به یک دو قطره چکیدن نمیشود آخر
مکن ز لعل لبش منع بوسهام مشتاق
که آب او بمکیدن نمیشود آخر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.