۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰

آن باده که باید لب از او تر نکند کس
از شیشه همان به که بساغر نکند کس

چون موسم گل باده بساغر نکند کس
جز باده بساغر چه کند در نکند کس

گر قاصد پیغام وصال تو فرشته است
حرفی بود این حرف که باور نکند کس

شرطست که در کوی محبت زند از دل
صد چشمه خون جوش و لبی تر نکند کس

فرسوده تنم در سر کویت کف خاکیست
کز ننگ ز بیداد تو بر سر نکند کس

چشم تو برانگیخته باز از صف مژگان
آن فتنه که یاد از صف محشر نکند کس

ایجامه در آن می برو از عشق چه لذت
گر سینه خود چاک بخنجر نکند کس

مشتاق ندارد سخنش تاب شراری
گر کسب دم گرم ز آذر نکند کس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.