هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق نافرجام خود میگوید. او از نرگس فریبنده و غنچه خندان یاد میکند که نماد معشوق هستند. اشعار پر از تصاویر شعری مانند آه سوزان، تیرهای عشق، و بوی زلف معشوق است. شاعر از صبر در برابر بیداد معشوق سخن میگوید و حال پریشان خود را توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استفاده از استعارههای شعری است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون خوردن از غنچه' یا 'شعله آه' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۹۲
میکشم جوری از آن نرگس فتان که مپرس
میخورم خونی از آن غنچه خندان که مپرس
آه از محنت هجر تو که حالی دارم
روز وصل تو بیاد شب هجران که مپرس
کرده پا بست قفس الفت صیاد مرا
ورنه هست آنقدرم ذوق گلستان که مپرس
گفتمش صبر ز بیداد تو ورزم تا کی
گفت اگر هست ترا حوصله چندانکه مپرس
حذر از شعله آهی که برآید ز دلم
آتشی هست درین سوخته پنهان که مپرس
ز آنچه از تیر تو باشد بدلم پرسیدی
آنقدر بر سر هم ریخته پیکان که مپرس
مگر آورد صبا نکهت زلفت کامشب
حال مشتاق بحدیست پریشان که مپرس
میخورم خونی از آن غنچه خندان که مپرس
آه از محنت هجر تو که حالی دارم
روز وصل تو بیاد شب هجران که مپرس
کرده پا بست قفس الفت صیاد مرا
ورنه هست آنقدرم ذوق گلستان که مپرس
گفتمش صبر ز بیداد تو ورزم تا کی
گفت اگر هست ترا حوصله چندانکه مپرس
حذر از شعله آهی که برآید ز دلم
آتشی هست درین سوخته پنهان که مپرس
ز آنچه از تیر تو باشد بدلم پرسیدی
آنقدر بر سر هم ریخته پیکان که مپرس
مگر آورد صبا نکهت زلفت کامشب
حال مشتاق بحدیست پریشان که مپرس
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.