هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌های عشق و جفاهای معشوق می‌گوید. او از اشک‌های بی‌پایان، ناله‌های محزون و دل‌شکستگی‌های خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق چگونه زندگی‌اش را تحت تأثیر قرار داده است. او از ناامیدی در وصال معشوق و تأثیرات عمیق این عشق نافرجام بر روح و روان خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۹۶

دیدم من از پهلوی دل از بس جفا خون کردمش
وآنگاه در عشق بتان از دیده بیرون کردمش

چون قطره‌ای نبود نصیب از چشمه وصلت مرا
زین پس من و چشم تری کز گریه جیحون کردمش

هرگز نشد استد مرا از چشمه دل جوش خون
رفت اندکی تا کم شود از کاوش افزون کردمش

در عهد من یکدل مجو خرم به گیتی کز غمت
هرجا دل شادی بود از ناله محزون کردمش

یکره دماغم بیرخت تر از می عشرت نشد
زین باده تا پیمانه‌ام پر گشت وارون کردمش

زاشکم نمانده کشوری آباد در روی زمین
هرجا که شهری یافتم زین سیل هامون کردمش

تا قد بناز افروخته با هر خسی در باخته
سروی که من چون فاخته از ناله موزن کردمش

هرگز ندیدم در قدح صهبای عشرت بی‌لبت
پیمانه‌ام گر شد تهی از زهر پرخون کردمش

تنها نشد ز افسانه‌ام مشتاق سرگرم جنون
با هر که گفتم نکته‌ای از عشق مجنون کردمش
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.