هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از درد هجران و عشق ناکام سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند شمع، مرغ، آشیانه، و عندلیب، احساسات خود را بیان می‌کند. او از اشک‌ها، سوز دل، و ناله‌های عاشقانه می‌گوید و به یاد معشوق، غم و اندوه خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۱۹۹

جز آنکه برد چو شمعت شبی بخانه خویش
کدام مرغ زد آتش بآشیانه خویش

بسر رسید شب هستیم ز قصه هجر
شدم بخواب عدم آخر از فسانه خویش

نباشدش اثری اشک من چسان آرم
بدام خویش تو را از فریب دانه خویش

بیار سوز دلم گوید آه گرم بس است
زبان خویش چو آتش مرا زبانه خویش

بگلشنی که بود جلوه‌گاه برق چرا
نهیم دل بخس و خار آشیانه خویش

کشیدیم قدم از دیده وقت شد که دهد
ز گریه چشم تر من بسیل خانه خویش

بیاد شاخ گلت ناله می‌کند چه عجب
که عندلیب تو خون گرید از ترانه خویش

منم که شور چو بلبل فکنده‌ام مشتاق
درین حدیقه ز گلبانگ عاشقانه خویش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.