هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دردهای آن سخن میگوید. او از تنهایی عاشق، حسرتهای عشق، و ناتوانی در برابر جذابیت معشوق صحبت میکند. شاعر عشق را مانند کوهی سنگین توصیف میکند که تحمل آن برای او دشوار است و در نهایت به توکل بر خدا به عنوان راه نجات اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۲۰۶
جمعند خوبان چون دسته گل
وز ناله عاشق تنها چو بلبل
بردند از دل آن زلف و کاکل
تاب و توان و صبر و تحمل
بر خرمن ما حسرت زد آتش
و آن برق جولان گرم تغافل
چون شمع دارم در محفل او
از پایه خویش هر دم تنزل
ما کاهی و عشق کوهی مجوئید
در زیر این بار از ما تحمل
در راه عشقم از توشه فارغ
ساز ره ماست برگ توکل
میباید آنی کارایش حسن
نه خط و خالیست نه زلف و کاکل
شوریست پنهان در مغز مشتاق
کز ناله در دهر افکنده غلغل
وز ناله عاشق تنها چو بلبل
بردند از دل آن زلف و کاکل
تاب و توان و صبر و تحمل
بر خرمن ما حسرت زد آتش
و آن برق جولان گرم تغافل
چون شمع دارم در محفل او
از پایه خویش هر دم تنزل
ما کاهی و عشق کوهی مجوئید
در زیر این بار از ما تحمل
در راه عشقم از توشه فارغ
ساز ره ماست برگ توکل
میباید آنی کارایش حسن
نه خط و خالیست نه زلف و کاکل
شوریست پنهان در مغز مشتاق
کز ناله در دهر افکنده غلغل
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.