هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از جدایی و دوری از معشوق متحمل شده است. او از توبه کردن از عشق و دوری از ساغر می‌گوید، اما همچنان دردی عمیق در دل دارد. شاعر از غم عشق می‌نالد و بیان می‌کند که حتی شادی‌های دیگر نیز برایش لذتبخش نیست. او از زبان و لب خود می‌گوید که تنها برای دعا و ثنا مفید است و از تمسخر دیگران می‌ترسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که با درد و رنج همراه است و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۱۲

در محفلت ز خون دل از بس لبالبم
فرقی ندارد از قدح باده قالبم

تا کرد توبه از لب ساغر جدا لبم
ماند از نوای عشق زهی بینوا لبم

مگشا لبم بشکوه که در گلستان عشق
از دل چو غنچه لخت جگر چیده تا لبم

بیگانه خوشتر است ز شادی غمین عشق
هرگز بخنده گو نشود آشنا لبم

منت برای رزق زدونان چرا کشم
گیرم که کاست جانم و افزود غالبم

دشنامی از لب تو بسم کو جز این مخواه
نفع از ثنا زبانم و سود از دعا لبم

مشتاق بر لبم مزن انگشت زینهار
کز خون دل چو ساغر صهبا لبالبم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.