هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد فراق می‌گوید. او از تاریکی دل خود، آتش عشق، ناله‌های جگرسوز و غم‌هایش سخن می‌گوید. همچنین، به زیبایی معشوق و ناتوانی در فراموشی او اشاره می‌کند. در نهایت، از بخت بد خود در عشق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۲۲

جهان روشن ز مهر عالم‌افروزی که من دارم
دلی تاریک‌تر از شب بود روزی که من دارم

بیا و از زلال وصل بنشان آتشم تا کی
جگرها سوزد از آه جگرسوزی که من دارم

ز آه و ناله‌ام صدجان و دل زخمی مشو ایمن
ز تیغ جان‌شکاف و تیردلدوزی که من دارم

ز شب تاریکتر روز من و از روز روشن‌تر
شب اغیار از شمع شب‌افروزی که من دارم

ز زلفش دل بصد افسون گرفتم لیک کی سازد
فراموش آشیان مرغ نوآموزی که من دارم

نباشد فکر جانهای غم‌اندوزت عبث تا کی
غم‌اندوزی کدجان غم‌اندوزی که من دارم

برم مشتاق آمد یار همراه رقیب اما
ببین فیروزی این بخت فیروزی که من دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.