هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند. او از ناامیدی و دشواری‌های راه عشق می‌گوید و بیان می‌کند که حتی پند دیگران نیز نمی‌تواند او را از این راه بازدارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۲۶

جنوم را فزود از بسکه آن رفتار و قامت هم
نمیگنجد درین صحرا به صحرای قیامت هم

به دیر آ یکره و جامی بکش زاهد چه کیفیت
تو را از منبر وعظ و ز محراب امامت هم

چنان گر با دلم کاوش کند آن نشتر مژگان
چه جای دل که نگذارد بجا از دلت علامت هم

نهادم پا در آن بزم و بسر چون شمع می‌لرزم
که میدانم نخواهد بود خیر آنجا سلامت هم

ندارم شکوه گر با من نپردازد گر آن بدخو
نیم شایسته جور و سزاوار کرامت هم

رقیبان تیغ بر کف از پی و از پیش ره بسته
گذشتن مشکلست از کوی او ما را اقامت هم

مده مشتاق پندم بیش از این دیوانه عشقم
که از پند کسی عاقل نگردم وز ملامت هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.