هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از دوری یار و نالههای زار اوست. شاعر از لطفهای گذشته و عاقبت تلخ رابطه یاد میکند و از باد صبا میخواهد که پیامش را به یار برساند. او از درد هجران و انتظار کشیدن برای دیدار یار میگوید و در نهایت، از ترس نابودی هستی خود در اثر گرمای عشق سخن میراند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۲۲۷
چه خوش بودی نبودی گر ز من دور اینقدر یارم
فراچون داشتی گوشی شنیدی ناله زارم
نخستم لطفها کردی و کشتی عاقبت زارم
چنان بود اول کارم چنین شد آخر کارم
صبا زان گل شمیمی گاهی آوردی و از شادی
گشودی در قفس بال و پر مرغ گرفتارم
ز درد درویش جان دادمی تا او فرستادی
نوید داروی وصل و شدی به اندک آزارم
گسستی رشته عمر اجل تا ناخن وصلش
گشودی عقده دشوار هجر از رشته کارم
ز هجران دادمی جان تا گذر کردی بمن جانان
برون ز اقلیم هستی رفتمی تا آمدی یارم
رسیدی غافل و گرد از وجود من برآوردی
ز گرد ره سمند ناز دور افتاده دلدارم
کنی مشتاق تا کی ناله ترسم از دم گرمت
جهد برقی و سوزد خرمن هستی بیکبارم
فراچون داشتی گوشی شنیدی ناله زارم
نخستم لطفها کردی و کشتی عاقبت زارم
چنان بود اول کارم چنین شد آخر کارم
صبا زان گل شمیمی گاهی آوردی و از شادی
گشودی در قفس بال و پر مرغ گرفتارم
ز درد درویش جان دادمی تا او فرستادی
نوید داروی وصل و شدی به اندک آزارم
گسستی رشته عمر اجل تا ناخن وصلش
گشودی عقده دشوار هجر از رشته کارم
ز هجران دادمی جان تا گذر کردی بمن جانان
برون ز اقلیم هستی رفتمی تا آمدی یارم
رسیدی غافل و گرد از وجود من برآوردی
ز گرد ره سمند ناز دور افتاده دلدارم
کنی مشتاق تا کی ناله ترسم از دم گرمت
جهد برقی و سوزد خرمن هستی بیکبارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.