هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و جفای معشوق رنج می‌برد. شاعر از بی‌وفایی و دوری معشوق شکایت دارد و از اشک‌های خونین و دل سوخته خود می‌گوید. او با تصاویر زیبا و پراحساس، عشق و فراق را به تصویر می‌کشد و از معشوق می‌خواهد که به وصل روی آورد و آتش دلش را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۴۶

بسپهر بر شده ما ز عشق و طلب کنی تو ز مالشان
بزمین ز بیخردی مجو پی توسن فلک ابرشان

ز چه گوئیم که علاج کن تف دل ز دیده خونفشان
بزلال چشمه وصل خود تو بیا و آتش من نشان

تو نهفته رخ و روز و شب ز غمت مرا مژه خون‌فشان
ز که پرسمت ز که جویمت که نمیدهد ز تو کس نشان

رسدم ز نیک و بد جهان نه مسرتی نه کدورتی
که بود ز وصل و ز هجر او طرف خوشان غم ناخوشان

ز تو گر خدنک جفا چنین بمن و دل و از پی هم رسد
چه عجب نماند اگر بجانه ز من اثر نه ز دل نشان

ز چه گفتی اینهمه تیره شد شب تار و روز سیاه تو
ز سواد طره گلرخان ز بیاض گردن مهوشان

ز لب تو کان ملاحتم نه تبسمی نه تکلمی
بخدا ز کنج دهان خود نمکی بکام دلم چشان

نه همین اسیر کمند تو دل مبتلای من است و بس
که بچین طره دلکشت بود اجتماع مشوشان

ز غمت سرشگ چو ارغوان رود ار ز چشم ترم چنین
چه عجب که جدول خون شود بسپهر جاده کهکشان

زر قلبم و نه همین سیه شده روز تابش اتشم
که سیاه‌روئی دیکرم بود از خجالت بیغشان

چه غم ار مشابه نقش ما بره تو مانده تنم بجا
که کمند جذبه آورد ز توام سوی تو کشان کشان

چه براید از دم سرد من که بدل ترا نکند اثر
تف آه دل پر از اخگران دم گرم سینه پرآتشان
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.