هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و ناامیدی خود می‌گوید و از فقدان امید و شادی در زندگی خود شکایت دارد. او از تشنگی و آتش درونش می‌نالد و از بی‌عدالتی و غم‌هایش سخن می‌گوید. در نهایت، خود را شمعی در شبستان محبت می‌داند که از اشک و آه او آب و آتش در جهان پدید آمده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، مفاهیمی مانند ناامیدی و غم نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۲۵۳

بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آه من
برآ رخشنده خورشید من و تابنده ماه من

نه ز ابری قطره‌ای و نه ز جوئی رشحه‌ای دیدم
گرفت آخر ز تاب تشنگی آتش گیاه من

بجز نومیدیم سوزان بهر آتش که میخواهی
نه من ز امیدواران توام امیدگاه من

مده گر رخصت نظاره‌ام گیرم فتد هر دم
بر آن رخسار و برگردد بصد حسرت نگاه من

من آنشمعم شبستان محبت را که پیدا شد
ز آغاز آب و آتش در جهان از اشک و آه من

ز بیداد غمش مشتاق دایم در فغان باشد
رسد تا کی به داد دادخواهی دادخواه من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.