هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد فراق و ناوفایی یاران شکایت می‌کند و وفاداری را می‌ستاید. او از رنج‌های عشق و دوری می‌گوید و از خداوند چاره‌ای برای دردش می‌طلبد. شاعر همچنین به زیبایی و وفای معشوق اشاره می‌کند و از رفتار ناشایست برخی یاران انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و ناوفایی نیاز به درک عمیق‌تری از احساسات انسانی دارد.

شمارهٔ ۲۵۴

مکن از حرف دشمن بیوفا ترک وفاداران
نه یار است آنکه از حرف غرض کو رنجد از یاران

ندارم با اسیران دگر نسبت بدان قدرم
که در دامت منم سرحلقه خیل گرفتاران

خدا را چاره‌ام کن کامد از دردت بلب جانم
که بدنامی است از بهر طبیبان مرگ بیماران

نسوزم چون بداغ شوق وصلت کافکند آتش
بجان دانه لب تشنه شوق حسرت باران

سیه شد همچو شب روزم ز خوبان این سزای آن
که جوید پرتو مهر و وفا زین ماه رخساران

مزن لاف وفا پیمان ما مشکن مکن کاری
که نه شرط وفا باشد نه آئین وفاداران

دل از وصلش بکن مشتاق کان در گران قیمت
بدست مفلسی کی افتد از جوش خریداران
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.