هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه‌ای است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جفاهای معشوق و دردهای عشق شکایت می‌کند، اما در عین حال، این رنج‌ها را پذیرفته و حتی از آنها لذت می‌برد. شاعر از تشبیه‌های مختلفی مانند دریا، گرداب، کشتی و باد برای توصیف حالات عاشقانه خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و استفاده از استعاره‌های ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جفای معشوق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۶۰

زندگر تیغ و ریزد خون من عین مراد است این
خوشم با جور ظلم او که عدلست آن و داد است این

زاشک و آه خود سرگشته‌ام در بحر و بر دایم
منم خاشاک و گردابست آن و گردباد است این

نجات از بحر غم در سینه‌ام از آه میجوید
که پندارد دلم کشتیست آن باد مراد است این

نه ابرویست و نه مژگان خدنگست این کمانست آن
نه مویست و نه روشامست آن و بامداد است این

دل و جانم مگر دارند فکر هجر و وصل او
که امشب در سرای تن غمینست آن و شادست این

بعقل آرد کسی کز عشق بهر چاره‌جوئی رو
زهی نادان که شاگرد است آن و استاد است این

خوشم مشتاق زین پس با جفایش گر کند با من
ستم بسیار و لطف اندک مست آن و زیاد است این
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.