هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به ستایش معشوق و بیان احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از عشق بی‌نظیر خود سخن می‌گوید و معشوق را به خورشید تشبیه می‌کند که حتی تاج خورشید نیز از رشک به پای او خاک می‌شود. او از بی‌نیازی معشوق و التفات او به خود می‌گوید و در نهایت، مشتاقانه آرزوی بوسه‌ای از معشوق را دارد تا توشه‌ راه عدم شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۶۳

به توان گفتن کدامین عضو از اعضای تو
خوب‌تر از یکدگر باشند سرتا پای تو

بر نتابد رنگ شرک مدعی عشق غیور
بر سر آن کوی جای ما بود یا جای تو

رخ بپایت سوده جا دارد کشد هر دم بخاک
افسر خورشید را از رشک نقش پای تو

جای نازت با رقیبان است هر دم صد نیاز
هست گویا خاصه از بهر من استغنای تو

زان ننالم نیست با من دانمت چون التفات
سوزدم با غیررشک لطف پا برجای تو

میرود زین خاکدان مشتاق و خواهد بوسه‌ای
توشه راه عدم از لعل روح‌افزای تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.