هوش مصنوعی:
این شعر غزلی عاشقانه است که در آن شاعر از درد فراق و اشتیاق به معشوق میسراید. او از تأثیرات عمیق این دوری بر زندگی و روحش سخن میگوید و با تصاویر شاعرانهای مانند گل، باده، و خون، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۶۴
بکف پیاله بگلشن روم چسان بیتو
چه خون چه باده چه گلخن چه گلستان بیتو
چه گلبنی تو که هر سو برد سراسیمه
دلم چو طایر گم کرده آشیان بیتو
چه گل ز وصل توام بشکفد مرا که گذشت
بهار عمر به بیبرگی خزان بیتو
بیا که با تو مرا زیستن دمی خوشتر
هزار مرتبه از عمر جاودان بیتو
من از غم تو کشم خون تو با حریفان می
چنین تو بیمن و من ماندهام چنان بیتو
چنینکه جوشد ازو خون چو خاروخس چه عجب
بسیلم ار دهد این چشم خونفشان بیتو
نیامدی بکنارم تو و از آتش شوق
چو شمع سوختم و رفتم از میان بیتو
ز نقش پا نشناسد کسم که از خواری
برابرم بزمین کرده آسمان بیتو
چه داند آنکه ندیدست ترکتازی سیل
بمن چه میکند اشک سبکعنان بیتو
بیا ز لطف و ببین بیقراری مشتاق
که دیگرش نبود طاقت و توان بیتو
چه خون چه باده چه گلخن چه گلستان بیتو
چه گلبنی تو که هر سو برد سراسیمه
دلم چو طایر گم کرده آشیان بیتو
چه گل ز وصل توام بشکفد مرا که گذشت
بهار عمر به بیبرگی خزان بیتو
بیا که با تو مرا زیستن دمی خوشتر
هزار مرتبه از عمر جاودان بیتو
من از غم تو کشم خون تو با حریفان می
چنین تو بیمن و من ماندهام چنان بیتو
چنینکه جوشد ازو خون چو خاروخس چه عجب
بسیلم ار دهد این چشم خونفشان بیتو
نیامدی بکنارم تو و از آتش شوق
چو شمع سوختم و رفتم از میان بیتو
ز نقش پا نشناسد کسم که از خواری
برابرم بزمین کرده آسمان بیتو
چه داند آنکه ندیدست ترکتازی سیل
بمن چه میکند اشک سبکعنان بیتو
بیا ز لطف و ببین بیقراری مشتاق
که دیگرش نبود طاقت و توان بیتو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.