هوش مصنوعی:
این شعر به غم و اندوه ناشی از دوری از یار و وطن میپردازد. شاعر از رنج هجران، تنهایی و فراق سخن میگوید و احساسات عمیق خود را نسبت به از دست دادن عزیزان و غربت بیان میکند. او از زندگی بیمعنا بدون یار و دردهای عاطفی که تحمل میکند، شکایت دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غمانگیز و جدی شعر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۷۴
بغربت یوسف من من بزندان وطن مانده
پسر گم کردهای در گوشه بیتالحزن مانده
حلالش باد با یاران غربت عشرت ارگاهی
کسی آید بیاد او را که بیکس در وطن مانده
چه سازم گرنه از خود دور ازو قالب تهی سازم
چه کار آید مرا این زندگی جان رفته تن مانده
نخواهم دور از آن گل زیست امروز است یا فردا
که خالی آشیان عندلیبی در چمن مانده
بتیغ فرقتم کشت و نیامد بر سر خاکم
غباری در دلش گویا از این خونین کفن مانده
کسی کز فرقت شیرین لبی جان داده میداند
چه تلخی تا قیامت در مذاق کوهکن مانده
خمار حسرت آرد باده ته شیشه مستانرا
برنجم دور از آن زین نیمجانی در بدن مانده
زبان خامه فرسود و هنوزم از غم هجران
بدل صد گفتگو مشتاق و بر لب صد سخن مانده
پسر گم کردهای در گوشه بیتالحزن مانده
حلالش باد با یاران غربت عشرت ارگاهی
کسی آید بیاد او را که بیکس در وطن مانده
چه سازم گرنه از خود دور ازو قالب تهی سازم
چه کار آید مرا این زندگی جان رفته تن مانده
نخواهم دور از آن گل زیست امروز است یا فردا
که خالی آشیان عندلیبی در چمن مانده
بتیغ فرقتم کشت و نیامد بر سر خاکم
غباری در دلش گویا از این خونین کفن مانده
کسی کز فرقت شیرین لبی جان داده میداند
چه تلخی تا قیامت در مذاق کوهکن مانده
خمار حسرت آرد باده ته شیشه مستانرا
برنجم دور از آن زین نیمجانی در بدن مانده
زبان خامه فرسود و هنوزم از غم هجران
بدل صد گفتگو مشتاق و بر لب صد سخن مانده
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.