۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۹

ایکه از باد صبا بوی کسی میشنوی
بوی جان از دم عیسی نفسی میشنوی

غافلی زآنچه دلم میکشد از سینه تنگ
سخن مرغ اسیر و قفسی میشنوی

گردی از قافله کو ننماید بشتاب
تا درین بادیه بانگ جرسی میشنوی

یار هر ناکسی و کس نپسندد صدبار
گفتم اما تو کجا حرف کسی میشنوی

با رقیبان مکن ای تازه گل الفت تا چند
طعنه زآمیزش هر خاروخسی میشنوی

دم بدم نالم و افغان که ندانی برهت
تاله کیست که در هر نفسی میشنوی

حال مشتاق چه دانی ز تمنای لبت
سخن شهدی و حرف مگسی میشنوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.