هوش مصنوعی: این شعر از عاشقانه‌های کلاسیک فارسی است که در آن شاعر از درد هجران و عشق نافرجام می‌گوید. او از ناز و غرور معشوق شکایت دارد و از بی‌صبری خود در فراق سخن می‌راند. همچنین، شاعر به زیبایی‌های معشوق مانند زلف و خال اشاره می‌کند و از تأثیر جادویی آن‌ها می‌گوید. در پایان، شاعر آرزوی نگاهی از معشوق دارد، حتی اگر این نگاه به قیمت جانش تمام شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و گاه دردناک است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۰۴

گمان دارد ز ناز و سرکشی گل میکند کاری
وزین غافل که آخر آه بلبل میکند کاری

دلم خون شد ز هجران و نیم نومید از وصلش
که از حد چون رود صبر و تحمل میکند کاری

طریق مهر باید حسن را در دلبری ورنه
نه سحر زلف و نه نیرنگ کاکل میکند کاری

سلیمان گو بما ننماید این شوکت که از همت
بچشم مور ما عرض تجمل میکند کاری

نه هرجا هست قفلی از کلید سعی بگشاید
که گاهی کوشش و گاهی تعلل میکند کاری

نگاهی آرزو دارم ازو مشتاق اگر تیغش
کند در کشتنم یکدم تأمل میکند کاری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.