هوش مصنوعی: این متن به بیان حالات و احساسات عاشقانه و عرفانی می‌پردازد. شاعر از درد عشق، تسلیم در برابر قضای الهی، و جدایی از دنیای مادی سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و بلاهایی که در راه عشق متحمل می‌شود، سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود تلخی‌ها، عشق برایش شیرین است. شاعر همچنین از دوری از دنیای مادی و توجه به جمال الهی صحبت می‌کند و از یار خراباتی خود می‌خواهد که کسی مانند او را به او نشان دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم در برابر قضای الهی و جدایی از دنیای مادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۶

آنکس که ز عاشقی خبر دارد
دایم سر نیش بر جگر دارد

جان را به قضای عشق بسپارد
تن پیش بلا و غم سپر دارد

گه دست بلا فراز دل گیرد
گه سنگ تعب به زیر سر دارد

پیوسته چو من فگنده تن گردد
دل را ز هوای نفس بر دارد

بگسسته شود ز شهر و ز مسکن
هر دم زدنی رهی دگر دارد

هر چند که زهر عشق می نوشد
آن زهر به گونهٔ شکر دارد

وان دیده به دست غیر بردوزد
کو جز به جمال حق نظر دارد

ای یار مقامر خراباتی
طبع تو طریق مختصر دارد

بنمای به من کسی که او چون من
در کوی مقامری مقر دارد

یا از ره کم زنان نشان جوید
یا از دل بی دلان خبر دارد
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.